با این وجود در تاریخ 5 تیر ماه امسال ، دادستان یاسوج به شهرداری این شهر دستور داد مجسمه آریوبرزن را از میدانی به همین نام در شهر یاسوج پایین بیاورد. حال اینکه نام آوری این سردار ایرانی نه به سبب عشیره و طایفه اش بوده نه به سبب مال و اموالش ، که هرچه از او به یادگار مانده دلیری و وطن پرستی و مبارزه بادشمنی است که بر خاک میهنش تاخته است تا دست او کوتاه کند و تصور چنین حماقت هایی به ذهنش نیاید و در همین راه هم جان آزاده به دادار می سپارد و الگویی می شود تا امروز به کودکانمان چنین بیاموزیم که وطن ذره ذره اش ناموس است و باید از آن به جان دفاع کرد.
حال سئوال اینجاست با این نوع برخورد با مجسمه ای که نمادی برای دفاع از وطن است ، از سال آینده هم درس شانزهم فارسی "پنجم دبستان " آیروبرزن خواهد بود یا خیر ؟
آیا می توان همچنان چنین خواند :
وطن یعنی به دشمن راه بستن / به اوج آریو برزن نشستن
وطن یعنی دو دست از جان کشیدن / به تنگشتان و دشتستان رسیدن
زمین شستن ز استبداد و از کین / به خون گرم در گرمابه ی فین
وطن یعنی اذان عشق گفتن / وطن یعنی غبار از عشق رفتن
نماز خون به خونین شهر خواندن / مهاجم را ز خرمشهر راندن
سپاه جان به خوزستان کشیدن / شهادت را به جان ارزان خریدن
وطن یعنی هدف یعنی شهامت / وطن یعنی شرف یعنی شهادت